نتایج جستجو برای عبارت :

بذار اون شخص من باشم.

مینویسسمممم. ننویسمم چیکار کنم. عذاب نکش فقط برو . نخون . پی ام نمیدم چون گفتی هر دفعه سرتو میکنم زیراب داری خفه میشی درمیارم. بس کن دیگه بذار اینجا راحت باشم. هیچی ندارم دیگه هیچ جا ندارررم . دلم تنگه . بذار راحت باشممممم. اینقد برام تعیین تکلیف نکن.اینجا مینویسم که داشته باشم چه بلایی سرم اومد بعدِ رفتنت
دو نکته:
1. ماشالا دخترای ایرانی کانادا چقدر گرگ هستن! هر کدوم یه گرگی هستن واسه خودشون. آدم وحشت میکنه با اینها دوستی کنه. طفلک پسرای ایرانی.
2. من نمیدونم چرا اغلب بی سوادها و احمق ها جزو اقوام و فامیلای منن. تو بذار روز پزشک برسه، بذار طرف دکتر بشه، بذار مدرک پزشکی شو بگیره. بذار طرحشو بره، بعد بیا بگو روز پزشک مبارک.
 
یه حس نژادپرستی، دکتر پرستی، مهندس پرستی، دکترا پرستی، مقام پرستی، در وجود ما هست که خیلی خسته کننده هست.
یادم رفته نوشتنو. اینکه بنویسم از چیزایی که نمی‌تونم بگمشون. می‌دونی؟ زندگی سخته و اینکه نتونی از سختی‌ش بگی، سختترش می‌کنه. سه هفته‌ست که سیگار نکشیدم. هیچی. باورت می‌شه؟ سه هفته! که قول داده‌ای و داده‌ام قوی باشیم. که قول داده‌ای و داده‌ام.. ولی سخت است! می‌دونی چجوریه که ساعت چارصب دلت بخواد قولِ سه‌هفته‌ایتو بشکونی؟ وقتی نمی‌تونم حرف بزنم چی باید بگم دیگه تو ادامه‌ی این کلمه‌ها؟ از روزی بگم که کسی که به عنوان یه دوست روش حساب کرد
+ گاهی بذار فکر کنند کوری، اون وقت ذاتشونو بهت نشون میدن ، چون فکر می کنند کوری. گاهی بذار فکر کنند کوری، فکر کنند کری، اصلا بذار فکر کنند دیوانه ای ، آن وقت می تونی درون انسان ها رو ببینی. اما تو هیچ وقت درون خودت رو نشون نده.
از فیلم«شکارچی شنبه»
#دیالوگ_ماندگار
معتادی که میگه من هفت ماه و دوازده روزه پاکم، ناخودآگاه به هفت ماه و دوازده روز قبل فکر می‌کنه. حواسش هست آخرین بار کی بوده. ولی تو نشمار. چون بالاخره به مبدا شمارش فکر می‌کنی. به آخرین بار فکر نکن. چون از این به بعد قراره همین باشه. شمردنش باعث میشه هربار یادت بیاد که قبلا جور دیگه‌ای بوده که الان نیست. نشمار عزیزم نشمار! به زندگی همین امروزت و دغدغه‌هات برای فردا فکر کن. بذار یادت بره. بذار دور بشه. بذار چیزی غیر از این توی ذهنت نگنجه. بذا
بذار تویِ این درد غرق بشی. بذار این درد لِهِت کنه. قورتت بده. بذار با تمام وجود بهت مشت و لگد بزنه. گوشه‌یِ رینگ وایسا و ببین چجوری داره نابودت می‌کنه. که تا کِی می‌خواد مشت بزنه بهت؟ تا کِی می‌تونه ادامه بده به خورد کردنت؟ که یه جایی بلاخره خسته می‌شه و از رینگ خارج می‌شه. که اون‌موقع هرچقدرم زخمی و خسته و مجروح باشی، حداقل دیگه دردی نیست که بخواد باهات مبارزه کنه. که ما باز دستِ همو می‌گیریم و بلند می‌شیم. بلند می‌شیم و می‌خندیم به همه‌
پ


حتی فکرشم نکن یه روزی جا بزنم
مینوسیم امضا میکنم می مونم
عاشقی سخته خودم میدونم
تو کاریت نباشه بیا سرتو بذار رو شونم
از خودم کم میکنم که بهت اضافه شه
تو نباشی هرچی که میخواد بشه اصلا بذار بشه
در میام تو روی هرکی که بخواد یه جوری با تو بد بشه
دنیام شدی رفت !
واسه قلب من بمون تا رو به راه شم
آب و جارو کن منو که سر به راه شم
خوش به حال من اگه مال تو باشم
دنیام شدی رفت !
واسه قلب من بمون تا رو به راه شم
آب و جارو کن منو که سر به راه شم
خوش به حال من اگه م
توی این مدتی ک خیلی اتفاقا برام افتاد. ینی میشه گفت بخش بزرگی از زندگیم توی همه ی مدتی که افسرده بودم خیلی چیزا یاد گرفتم. یه زمانی فکر میکردم اگه کسی رو از ته دل دوست داشته باشم و اونم منو از ته دل دوست داشته باشه افسرده نیستم. اما اصل قضیه اصلن به این مربوط نمیشد. شاید ی کم تسکین دهنده بود و باعث میشد یادم بره افسردگیمو. اما هیچ وقت باعث نشد که برای همیشه از بین بره.  اینو تو این یه سال رابطه فهمیدم.  که مشکل افسردگی مشکل تمام ناراحتیام و خستگیا
مامان می‌گه: ببینیم امشب می‌تونیم بریم نمایشگاه قرآن یا نه.
فائزه می‌گه: رفتیم اونجا برام چادر می‌خری؟
می‌خوام بلند بگم: آخه تو که حتی روسری هم نمی‌پوشی!
اما نمی‌گم. بی‌خیال، به من چه اصلا؟ بذار حداقل یکی از دختراشون شبیه اونی باشه که دوست داشتن. بذار حداقل اون ناامیدشون نکنه. 
سلام خدا جون ! خوبی؟ خیلی وقت بود برات ننوشته بودم ... روزهای اخر ساله و منم خیلی سرم شلوغ بوده ... هی نشده بیام برات بنویسم ... راستش الان اومدم ازت تشکر کنم ... بگم خدای عزیزم مرسی که عشقم رو بهم برگردوندی ... مرسی که هرچند دور ولی دارمش ... این خوشبختی کوچیک رو هیچوقت از من نگیر ! درسته که چندین ساله از نزدیک ندیدمش ، ولی بذار همینجور حداقل از راه دور ازش با خبر باشم ... بذار همینجور هر ازگاهی یه چرت و پرتی بگیم و بخندیم به زندگی ...
این چند وقت به دلایل م
اَه لعنتى حالم ازت بهم میخوره!!!!
برو بگیر بتمرگ باید بخوابى فردا کلى کار دارى…یک بار هم که شده به خواسته دلت احترام بذار دیگه!!!!این تصمیم تو بود خواستى در بیاى از اونجا به خاطرش کلى ناراحت بودى و حالا تموم شده تو وظیفه ات رو انجام دادى…نیاز به تغییر بود هایسه و تو تغییر کردى…بذار نهالى که کاشتى جون بگیره و ریشه هاش خاک زمین رو فتح کنه :)
 
متن آهنگ کودتا
دنیارو مبهوت میکنم وقتی سکوت میکنم از انقلاب عاشقی
دارم سقوط میکنم …
یکی میگه عاشقت باشم عاشقت باشم باشم و باشم و باشم و باشم
یکی میگه با تو بد باشم سرد و تنهام باشم باشم و باشم و باشم و باشم
کودتا کن نگاه کن مرا نازنین رفتنت عاشقت را زند بر زمین
کودتا کن صدا کن مرا بهترین رفتنت عمر من را گرفته ببین
منبع : رز موزیک
خب امروز همون روزی هست که تنهاترینم و باید خودم رو بغل کنم. جدایی از ح سخت بود اما ارزشش رو داشت.
دیشب پریشان گذشت و خواب‌های مولکولی دیدم. 
الان به طرز عجیبی خوبم و البته تلقین هم می‌کنم که خوب باشم. مهم نیست خودم رو جمع می‌کنم من سخت تر از این رو هم داشتم و اگر نداشتم بذار بر سختترینشون هم غلبه کنم.
من می‌تونم.
اول خواستم به خودم بگم راحته بعدشم خواستم ازش فرار کنم دیدم چه کاریه ؟ این انرژیی که میخوای صرف این کارا بکنی رو بذار صرف کنار اومدن باهاش و جلو رفتن 
بذار صرف صبر کردن اینطوری به صرفه ترم هست لااقل تهش از خودت راضیی میتونی ژست قدرتم بگیری که وای من چقدر قوی ام 
اما میدونی چیه ؟ این دومیه دردش بیشتره .... درد هم که پنجمین علائم حیاتیه :)
 
+که صبر راه درازی به مرگ پیوسته ست 
کاش باشم ناله ای، تا گل بدن گوشم کند.
کاش باشم پیرهن، از شوق آغوشم کند.
کاش گردم شمع و سوزم در سر بالین او،
بهر خواب ناز خود ناچار خاموشم کند.
کاش باشم حلق های در بند زلفان نگار،
هر زمان از زدف مشکینی سیه پوشم کند.
کاش باشم جوی آبی در زمین خاطرش،
بهر رفع تشنگی شادم، اگر نوشم کند.
کاش باشم ساقی بزم وصال آن نگار،
تا ز جام وصل خود یک عمر مدهوشم کند.
کاش باشم شعر تر، جوید مرا از دفتری
، هر گه از یاد و هشش یک دم فراموشم کند.
دیار حافظ
 چرا نه در پی عزم دیار خود باشم چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم به شهر خود روم و شهریار خود باشم
ز محرمان سراپرده وصال شوم ز بندگان خداوندگار خود باشم
چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی که روز واقعه پیش نگار خود باشم
ز دست بخت گران خواب و کار بی‌سامان گرم بود گله‌ای رازدار خود باشم
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
م
متن آهنگ بزار برو
تو خوب بودی هیچ شکی نیست میخوای بری خب حرفی نیست دیگه بهونه نیار بروخاطرات زود از بین میرن حرفاتم که بی تاثیرن پس معطل چی ایحالم از وقتی‌ رفتی‌ مثل آسمون گرفته داغونه داغونههوا هم که با ما قهره انگار پره باد و تگرگ و بارونه بارونهدل من هواتو کرده میون این همه ویرونی ویرونیتوی این شهر شلوغو تاریک مثل من دیگه داغون نیستتو خوب بودی هیچ شکی نیست میخوای بری خب حرفی نیستدیگه بهونه نیار بذار خوب تموم شه زودتر بذار بروخاطرات زود
خدایا!میدونم خودم که تو این دو هفته باید تلاش بیشتری می کردم. باید زحمت بیشتری می کشیدم. میدونم نتونستم شکر نعمتت رو به جا بیارم.
تسلیم!
خدایا! ولی بذار امشب و فرداشب بتونم خودمو برا مهمونیت آماده کنم.
این دفعه هم بگذر از سر تقصیرات من سر تا پا گناه ...
شیرینی عفوت رو بهم بچشون. بذار دوباره بتونم برا نمازشب بیدار شم.
خدایا ... .
یعنی میشه روزی بیاد که من موسسه خودمو زده باشم؟
روزایی که همش در سفر باشم؟
کتابمو چاپ کرده باشم؟
ساز موردعلاقم رو یادگرفته باشم؟
رو پشت بوم خونم یه تلسکوپ خیلی گنده داشته باشم و تور ستاره گردی برگزار کنم؟
تو آزمایشگاه خودم رو کیسای مختلف تحقیق انجام بدم؟
روزایی که هدفام رو زندگی کنم؟
مگه من نمیدونم
خیلی خوب میدونم که این کارام چقدر اشتباه و غلطه
اما کمبود دارم...اره من اعتراف میکنم کمبود دارم
پراز عقدم....
نیاز دارم ....
چقدر عوض شدم....
دارم بد میشم
نه میگم بذار یکبارم من بد بشم ببینم اینای که بد هستن و همه چی دارن منم داشته باشم
خودت منو عوض کردی ...
هیچ کس کاری نکرد..خودت کردی
وقتی بعد از سه سال منو با اسمم صدا زدی انگار واسه اولین بار شده باشم یکتا، یکتای تو ... خودم رو از بیرون می‌دیدم که لُپ‌هام گل انداخته و چشم‌هام برق میزنه و یه شوقی دویده تو وجودم که آروم و قرار رو ازم گرفته. همیشه ادعا داشتم بلد واژه هام ولی تو با نگاهت با کلماتت با مدل دوست داشتنت، یه جوری منو زیر و زبر میکنی که لال ترین میشم. اصلا تو که باشی، یادت که باشه، خیالت که جا خوش کنه من هول‌ترین و دست و پا چلفتی‌ترین معشوقه عالم میشم. باش... انقدر باش
من چلچراغ خانه‌ی پیراهنت باشمروزی کنارت همدمت عشقت زنت باشم
ای وای فکرش را بکن بین همه خوبانآخر ببینی من فقط وصل تنت باشم
شب‌های سرد زندگی حتی اگر آیدمن همدم دردت چراغ روشنت باشم
می‌خواهم اینجا باشی و هرشب کنار تودر حال عشق و مستی و بوسیدنت باشم
من آرزویم بود جای شانه‌ات بودمیا اینکه جای دکمه‌ی پیراهنت باشم
ای کاش من حس لطیف شعر تو بودمیا کاش می‌شد بوسه‌ای بر گردنت باشم 
چیز زیادی از حضور تو نمی‌خواهممن قانعم باشی و غرق دیدنت باشم
با ا
زیبایی بعضی تصمیم‌ها، کارها، اتفاق‌ها اینه که دلیل واقعیشون رو فقط خودت بدونی و به کسی هم توضیح ندی.بذار فکر کنن چون خسته شدی، چون کم آوردی، چون زورت نمی‌رسه یا هرچیز دیگه اون تصمیم رو گرفتی. مگه مهمه نظرشون؟ تو راه خودتو برو، کار خودتو بکن.سکوت کن بذار چند وقت دیگه با نتیجه جوابشونو بگیرن که هم قشنگ‌تره هم محکم‌تر. بذار بعضی چیزا فقط و فقط برای خودت بمونن. هرچقدر هم که بخاطرشون بهت کم لطفی بشه، قضاوت بشی، پوزخند بهت بزنن یا هر کوفت دیگه.
به احمد می‌گم با تاریکی گره خوردیم. میگه جمع نبند منو با خودت. می‌خوام بگم احمد! تو که تو تاریکی مارو تنها گذاشتی، نیستی ببینی چه تاریکی زیبایی. چشمم از دیدن فارغه، پام از راه رفتن. احمد همیشه می‌گفتی غصه شاخ و دم نداره، اما غصه هم شاخ داره هم دم. اَمَد! دریاب این غریب افتادرو، اَمَد، چی شد عاشقی؟ چی شد شیدایی؟
اگه اینطوری بهتره؛ اَمَد بیرون شو از تنم، برو تو آسمونا، برو خونه اصلیت، تنهام بذار تو این بلبشو، بذار قبضه‌ت کنه فرشته‌ی مرگ. باهاش
شرمنده شدم
 
شرمنده ی خودم و احساسم
شرمنده ی پدر و مادری که
با جون و دل به امید رسیدن به دخنر نداشته شون بودن
به دختری که
پسرشون عاشقش بود
دختری که
میدیدن پسرشون چطور شبها بهونه شو میگیره
خواهش میکردن
که بذار ما زنگ بزنیم بریم تهران صحبت کنیم
 
و من در خیال خوش فراهم کردن شرایط
هی میگفتم باشه چند وقت دیگه، باشه چند وقت دیگه
 
و خبشرمندگیچیز خیلی بدیه :)
 
 
و من در همه حال سعی میکنمشاکر خدا باشم ...
من خیلی حرف دارم به خودم بزنم، به منی که توی این پنج سال گذشته باعث شد الان این‌جا باشم. پشت کنکور نمون؛ زودتر به فکر «خودت» باش و این‌قدر رهاش نکن؛ زودتر برو اون‌جا و درخواست کار بده؛ نترس، نترس، نترس، هر جا که نترسیدی باعث شدی بهترین خاطره‌ها رو داشته باشم ازش، فقط اون‌ها شبیه زندگی بودن؛ نه بقیه روزهایی که ترسو بودی و کز کردی گوشه اتاقت. این‌ها و هزار تا چیز دیگه رو براش می‌نوشتم. ولی ته‌ش یه پاراگراف اضافه می‌کردم و می‌گفتم لطفا راه
در خاله بازی خواستی تا شوهرت باشمدر عین کودک بودنم نان آورت باشمهر جا که می خواهی بخوابی با عروسکهاتبا آن تفنگ چوبی ام دور و برت باشموقتی که سیب از شاخه ی همسایه می چینییک رشته کوه مطمئن پشت سرت باشمآنروزها می خواستم تا خواهرم باشییا من پسر باشم شما هم مادرم باشیتا آخر بازی سرم بر دامنت باشدچشمم به تصویر گل پیراهنت باشد
ادامه مطلب
و باز هم منِ دیوونه چارتا پست گذاشتم توهم برم داشت که دارم خودمو خیلی بروز میدم  و باز تصمیم گرفتم بکوبم از نو بسازم اه بابا خسته شدم دیگه چرا ادم نمیشی ؟
اوووف اره خوبه بذار یکم غر بزنم و چسناله کنم حالم بیاد سرجاش که الان سر اون غر نزنم بعدم بخواد بگه ... لا اله الا الله بذار هیچی نگم ...
شمام مختارید اون ضربدر کوچولو اون بالا رو بزنید و بذارید من به چسناله هام ادامه بدم 
اه بابا فرزانه تو با این واژه مختارید چیکار کردی که بعد چند سال هنوز تایپ
اینکه آدم از عشق به نفرت برسه قشنگ نیست ولی بهتر از عشق بی فرجامه. راضیم از حس نفرت توی وجودم. 
+ اومدم یه کتابخونه جدید :) 
فردا بعد از کلی روز بچه ها رو میبینم. باید به اعصابم مسلط باشم. نباید بدرفتار باشم. باید صبور باشم. باید باعرضه باشم.
 
 امروز داشتم فکر میکردم که اگر مثلا چراغ جادو داشتم چه آرزو یا آرزوهایی میکردم .
اولش فکر کردم یک آرزو برای حال و روز بشر بکنم . به هر چی فکر کردم گفتم نه بذار یک ارزوی بزرگتر و مهم تر بکنم . هر چی پیش رفتم دیدم لیست بدبختی های بشر خیلی بلند بالاست . آقا غوله فوقش بگه 3 تا آرزو بکن !
پس سعی کردم خودخواه باشم و فقط به خودم و عزیزانم فکر کنم .
تنها چیزی که در مورد خودم یادم اومد این بود :
 
شب ها راحت بخوابم .
جان مادرت نگو نمیشه !
 
 
 
شجاعت یعنی اینکه بپذیری قرار نیست همه‌چی اونطوری که تو میخوای پیش بره.
باور یعنی اینکه بدونی تهش همونی میشه که میخوای.
میدونم!
شجاعتم نیاز به تلاش‌ه! باورم ولی بیسته بیسته!
این روزا روزای سختی‌ان...
همسر میگه شاید خدا میخواد یه چیزی بهمون یاد بده... میدونم خدا میخواد منو مجبور کنه صبورتر باشم! ولی خدای خوبم! زمان با ارزشی که تو بهمون هدیه کردی داره بی‌خود و بیهوده میگذره. داره هدر میره. داره تلف میشه... و تو این دنیا، چی "تجدید ناپذیرتر" از زم
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
۱: به تو فکر می‌کنم و تموم مقیاسام. که اگه دوباره باشم و باشی و مثل قبل بشه همه‌چی بازم اینجوری می‌شی جمعِ تمومِ معیارایِ زندگی‌م؟ بذار فکر کنم که می‌شه. بذار اعتراف کنم که خسته شدم از چنگ زدن به روزمرگیام. تا کِی دووم میارم؟ تا کِی می‌شه فقط تو ذهنم گریه کنم و تویِ واقعیت همونی باشم که همیشه بودم؟ من دارم سقوط می‌کنم و این دره عمیق تر از اون چیزیه که بتونم با این چنگ زدنای پی در پی‌م به زندگیِ اطراف، کنترلش کنم. روزمرگیایِ اطرافم داره منو
امروز یا بهتره بگم دیروز خیلی خوب بود
هم نظامم اومد
هم یلدا ب دنیا اومد
هم مشاوره خوب پیش رفت
و هم برای اولین بار سعی کردم ب باباهم اعتماد ب نفس بدم
سعی کردم به اون و خودم بفهمونم ک چقدر نظرش برام مهمه
ک جایگاه تضعیف شدش رو بهش برگردونم
ک بهش بگم من اونجوری ک فکر میکنی دربارت فکر نمیکنم
نمیدونم چی بود اما ی برقی تو چشماش دیدم امشب
و حس کردم چقدرررر تنهاس
نبودن مامان این چند شب اجازه داد بتونیم باهم حرف بزنیم 
چند بار درجواب حرفم سکوت کرد و چیزی
4ماه پیش بود.
مرداد یعنی.
یه پست گذاشته بودم در مورد تصمیماتم برا زندگیم که 2ماه قبلش نوشته بودم اینجا و بهش عمل نکرده بودم!
الان باز 5ماه از اون تایم میگذره و بازم دارم می نویسم در مورد همون.
الحق که کم کاری کردم.
آی خداجون.
به حق این شب عزیز.
به حق شب شهادت حضرت زهرا
بذار دیگه از این مرحله عبور کنم.
دلم برات تنگ شده.
می خوام پرواز کنم.
چقد رو زمین بمونم.
چقد نماز بخونم ولی همش رو زمین باشم.
بذا حس و حال بندگیت رو حس کنم.
نمی خوام عمرم تباه بشه.
خداااا
میتونستم بهترین باشم.
میتونستم،شاید میتونستم.
 
هیچ وقت نخواستم شبیه کسی دیگه باشم
اما خواستم شبیه کس دیگه ای "خوب" باشم
نشد "خوبِ خودم" باشم
 
تونستم بهترین باشم اما نه اون بهترینی که خودم میخواستم..
بهترینی که اونها میخواستن
و این یعنی هنوزم دورم
از خودم،
از خوب خودم،
و از هر چیزی که تا الان براش دست و پا میزدم
 
 
 
!Hey God
اونجایی؟ 
بیا سوال دارم ازت...
چی شد که تو خلقت جنس مونث انقدر زمینه درد کشی گذاشتی ؟ هوم ؟ چیطو شد که فکر کردی ماهی یه بار تمام جونش درد بکشه اوکیه باهاش ؟ چیطو شد راه تولید مثل رو اینجوری گذاشتی؟ چرا فکر کردی جنس مونث تحمل این فشار و درد وحشتناک رو داره پس بذار همین جوری درستش کنم ؟ خرده پرده ای داشتی باهامون ؟ حالا بذار دیگه نگم برات از pms و چیزای دیگه ! چه طور شد همه اینا رو که گذاشتی ، بعد اومدی تو کتاب مقدست فرمان دادی که "...زنها بگو خودش
به هرچی دلم بخواد ایمان میارم. هرچی دلم بخواد گوش میکنم. هرجور بخوام وقت میگذرونم. من دلم میخواد زندگیمو صرف چیزایی که خوشحالم میکنه، کنم. من میخوام بریزمش دور. وادفاک؟ دلم میخواد هدرش بدم. میخوام به روش مدی هدرش بدم. میدونی چرا؟ چون ایتس فاکین ماین. برام مهم نیست اگه وجودم هدر دادن وقت و هزینه و اکسیژن باشه. هل، بذار باشه. این سهم من از این دنیائه. چون من به دنیا اومدم. و نمیتونن این حقو ازم بگیرن. من به دنیا اومدم، و وظیفه ندارم مفید باشم. نه،
متن آهنگ قرار آخر از علیرضا روزگارواسه آخرین بار قراری بذار میخوام با تو اتمام حجت کنمدلی رو که دادی پی سر نوشت میخوام با خیال تو قسمت کنمواسه آخرین بار قراری بذار همون جا که با تو شدم رو به روسلامی که گفتی هنوز یادمه خداحافظت رو همونجا بگو

ادامه مطلب
میدونی چیه مرتضی،دیگه نمیکشم مغزم درگیر باشه. دیگه نمیکشم به چیزایی فکر کنم که نمیشه، به چیزایی فکر کنم که شاید میشد، به چیزایی فکر کنم که شاید بشه. دیگه نمیکشم از کسی بدم بیاد، از کسی خوشم بیاد، دیگه نمیکشم به رفاقت فکر کنم، به اینکه چیکار کنم رفیق باشم، مهربون باشم،بد نباشم. دیگه نمیکشم فکر کنم با کسی دشمن باشم، بخوام بزنمش، بخوام اذیتش کنم. اعصاب فکر کردن به آدم ها رو ندارم. میدونی چرا مرتضی؟  چون هر کی به تور ما خورد آدم بود، نه اون آدمی ک
اومده میگه می رفتی خانوم معلم می شدی واسه خودت دیگه
این دکتر بازی چیه راه انداختی
گفتم حالا تو چرا تنگته؟
گفت خب خواهر زاده می

حالا به اینکه من خودم نزده می رقصم کاری نداریم
ولی اینهمه تشویق و حمایت خاندان مون رو که می بینم ها
اصا اشک شوق تو چشام جمع میشه :/
آدمایی که ته ته هدف زندگی شون داشتن یه حقوق کارمندی و صبح تا ظهر سر کار رفتن و پس انداختن چند تا بچه و پیاده کردن این سِیر رو بچه هاشونه
ولی من نمیذارم اینجور بمونه
می کَنَم
جدا میشم
نمیذارم
در خاله بازی خواستی تا شوهرت باشمدر عین کودک بودنم نان آورت باشمهر جا که می خواهی بخوابی با عروسکهاتبا آن تفنگ چوبی ام دور و برت باشموقتی که سیب از شاخه ی همسایه می چینییک رشته کوه مطمئن پشت سرت باشمآنروزها می خواستم تا خواهرم باشییا من پسر باشم شما هم مادرم باشیتا آخر بازی سرم بر دامنت باشدچشمم به تصویر گل پیراهنت باشد…
ادامه مطلب
چقدر خوبه که، هنوز پیشمی
هنوز دارمت، توی ترانه هام
میشه با واژه‌ها، یه بوسه‌‌ی عمیق
بگیرم از لبات، هر جور که بخوام
چی میشه از تو گفت؟! خیالِ خامِ من
نگات سوژه‌ی، شعرِ معاصره
شبیه منزوی، منم یه شاعرم
بذار ازت بگم، ولی محاوره!
تو آلیسی و من، یه سرزمینِ کور
چشای روشنت، عجایب منه
کلاسیکم ولی، سپید بودنت
یه اتفاق نو، تو قالب منه
بخند بی‌دلیل، بخند پشت هم
که خنده‌هات بشن، آرایه های من
بذار تصویری که از توئه، فقط 
برای من بشه، فقط برای من
تو آلیس
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
" منم یه شاعرم "
چقدر خوبه که، هنوز پیشمی
هنوز دارمت، توی ترانه هام
میشه با واژه‌ها، یه بوسه‌‌ی عمیق
بگیرم از لبات، هر جور که بخوام
چی میشه از تو گفت؟! خیالِ خامِ من
نگات سوژه‌ی، شعرِ معاصره
شبیه منزوی، منم یه شاعرم
بذار ازت بگم، ولی محاوره!
تو آلیسی و من، یه سرزمینِ کور
چشای روشنت، عجایب منه
کلاسیکم ولی، سپید بودنت
یه اتفاق نو، تو قالب منه
بخند بی‌دلیل، بخند پشت هم
که خنده‌هات بشن، آرایه های من
بذار تصویری که از توئه، فقط 
برای من بشه، فقط
متن آهنگ رو تو حساسم از مازیار فلاحیمگه دیوونه ام از تو جدا شم مگه میتونم که بی تو باشمیه کاری کردی که نمی تونم بی تو و عشقت زنده بمونمدلمو بردی کارتو کردی به خاطر من با همه سردیبذار تو دستات بمونه دستم حالا که هستی با تو من هستم

ادامه مطلب
سطل آشغال رو دادم به مهندس که ببره بیرون، بهش گفتم سطل رو بذار تو حیاط بمونه. (منظورم این بود که پلاستیک آشغال‌ها رو بردار بذار تو کوچه و سطل رو بذار تا صبح تو حیاط هوا بخوره. بیشتر وقت‌ها همین کار رو می‌کنم تا بوی بدش بره.) پرسید بذارم تو حیاط؟ گفتم آره. بعد که رفت بیرون، گفتم ای بابا! الان فکر می‌کنه سطل رو با آشغال‌هاش باید بذاره تو حیاط. چون باهاش قهر بودم وقتی برگشت دیگه نمی‌شد ازش بپرسم چیکار کردی. تو فکر بودم که برم خودم چک کنم ببینم کجا
Constantly shifting gears between "who wants to fit in, anyway?" and "ever since I can remember, everything inside of me, just wanted to fit in."
Me
اگه زندگی واقعا کلاس درس باشه، یا کلاس ریاضیه، یا کلاس ادبیات. 
ریاضی رو دیدی؟ صفر داریم و یک. تو نمی‌تونی هم صفر باشی و هم یک.
نگاه ریاضی و مطلق به این زندگی عذاب‌آوره، اما چیزیه که همه این‌روزا انگار بهش رو آوردن. 
ادبیات تعلیمی و کهن. همیشه ازش بدم می‌اومده. یکی از دلایلی که خیلی اوقات نتونستم با شعرای سعدی ارتباط بگیرم، همین بوده. همه‌ش حس می‌کردم و می‌ک
امروز اومدی شیراز.سر حال تر از سری های قبلیت بودی خوشحال بودم عزیزم.اومدی کلی تهمت زدی طبق معمول ک خوش گذشت دیشبو... نمیدونم دیشب چی بود ک باید خوش میگذشته ولی فکر کنم بخاطر نرفتم درمانگاه بود .امروز شنبه بود من رفتم پاپ اسمیر یاد بگیرم از دوستم ک پیش دکتر هست گفت شنبه بیا و اینکه با دکتر صحبت کرده بود برای پورسانتی بعدش هم رفتم بانک.خداروشکر پاپ اسمیر و فیش ها و تاریخ و ساعتش مشخص بود تو کیفم بود.اما دیگه حوصله روبرو کردن نداشتم.بذار ازم متنفر
بیست و پنج ساله‌ی دلداری دهنده به بیست و یک ساله‌های شکست عشقی خورده. اسم سرخ‌پوستی جدیدم شاید این باشد. مثل آدم‌های چهل پنجاه ساله که وقتی کوچک‌تری را گیر می‌آورند خیال نصیحت کردن به سرشان می‌زند. به گمانم خودشان را می‌گذارند جای کوچک‌ترِ مذکور و خیال می‌کنند اگر در سن و سال او بودند چکار می‌کردند. من راستش خیلی اهل حرف زدن نیستم. اهل نصیحت کردن که اصلا. توی تمام دنیا فقط یک نفر هست که با او حرفی برای گفتن دارم که آن هم... ولش کنید!
پسرک ا
ده بار زمین میخوری یازده بار بلند شو!
تلاش کن!تلاش کن!تلاش کن!
سه بار روی برگه ای که جلوته و داری درس میخونی بنویس:نتیجه میده!نتیجه میده!نتیجه میده!
چقد دوست دارم این قسمت resilience تو اون ویدیویی که گفتم رو بنویسم تک تک جمله هاشو!
اینکه وقتی تو حرکت میکنی بری سمت هدفت چقد همه چیزای عجیب غریبی اتفاق میافته!
یه کاری نکن که زندگی فکر کنه زمینت زده.
وقتی یه هدف مشخص کردی ... براش بجنگ!حتی اگه قلبت باهات راه نیاد!
حتی اگه سخت باشه...
باید بدویی...راه بری...بخز
می خوام یه غنچه باشم میون باغچه باشم
برگامو هی وابکنم،ببندم،وقتی که آفتاب می تابه بخندم
برم به مهمونی شاپرک ها،
قصه بگم برای کفشدوزک ها
(غنچه اسیر خاکه منتظرآفتابه وقتی که تشنه باشه،توآرزوی آبه)
 
می خوام یه ماهی باشم توآب آبی باشم
پیرهن سرخ پولکی بپوشم،ازآب پاک چشمه ها بنوشم
باله هامو،وابکنم ،ببندم شناکنم شادی کنم بخندم
(ماهی فقط توآبه،توحوض ورود ودریاست شایدکه ازصبح تاشب توفکردشت وصحراست)
 
می خوام یه بره باشم میون گلّه باشم
همیشه باشم
 
اعوذ بالله منم شیطان رجیم ♪خواهش میکنم ببین خواهش کردم خواهش میکنم بزن آهنگ بعدى ♪چون دارم درِ جهنمو بازش میکنم ♪اگه ننه باباى عقب موندت پیشتن با هدفون گوش کن ♪رفقا میترسن بگن که رفیق منن حق دارن بایدم منو ببینن جیغ بزنن ♪سگ هار دیوونه منم ها بیخود دعا میخونه ننم من میگیره دیگه از این خونه عنم هع ♪منو چى فرض کردى میخواى واسه کى برگردى یه روانى واسه چى میخواى من فقط میزنم میرم بعدى ♪گیر میدم بت گیرم ندى من پره از کینم ردى بابا مرد به کی*ر
برای امسالم باید چندتا هدف‌گذاری داشته باشم؛ 
حداقل ۲۰ تا کتاب بخونم ~ در زمینه اخلاق و رمان حداقل ۳۰ درصد باشه.
در مکالمه انگلیسی و دایره‌ی لغات پیشرفت محسوسی داشته باشم.
آلمانی هم بتونم مکالمات ساده داشته باشم. ~ اولویت نیست.
حداقل یدونه سیستماتیک ریویو و یا دوتا ارجینال آرتیکل مشارکت داشته باشم.
کاهش مصرف گوشت
~ اگه بتونم تمرین ریاضی و نوروساینس
وقتی حالم بد بود خیلی چیزا داشتم کمبود
هیچکسیم دورم نبود دستامو گرفتی چه زود
وقتی همه پسم زدن شروع کردم قدم زدن
تو خلوت خودم بودم میخواستم بگیری جونمو
گفتم خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای توی شهر
انقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم
مث آب زلال بودم کاری کردن تیره بشم
خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای توی شهر
انقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم
مث آب زلال بودم
قتل میدان کاج را که همه یادتان هست؟ خیلی مایه‌ی تفریح و سرگرمی شد. دو نفر ریختد وسط میدان همدیگر را زدند. حتی یکیشان کشته شد! بعد از آن روز به این فکر افتادم که همیشه یک مشت تخمه توی جیبم برای این روزها داشته باشم. لذت نمایش را دو چندان می‌کند. البته خداروشکر تلفن همراه داشتم. فیلم هم گرفتم ببرم نشان فامیل دهم. یکی گفت آقا زنگ بزن پلیس. گفتم "به ما چه". خودشان می‌دانند. تازه به پلیس هم زنگ زدند آمد، آن یکی را پیدا نکردم که بهش بگویم دیدی اتفاقاً ن
مثلا دیگه از هیچ کس ننویسم و احساساتم رو خاک کنم و بی توجه بهشون باشم.
شاید یه نوعی از مبارزه باشه.مبارزه با هر چیزی!
یا مثلا دیگه با زبونم از پشت به دندون هام فشار نیارم
یا بیخیال باشم نسبت به درد توی استخون هام
یا اینکه کالباس توی ساندویچ هامو درنیارم!
یا بیشتر درگیر زندگی خودم بشم.غرق بشم توی خودم.
بیشتر دنیای خودمو دوست داشته باشم و بیشتر برای خودم باشم.
یا بیشتر برای "خودم" وقت بذارم این دفعه.
هرکی خربزه می‌خوره، پای لرزشم می‌شینه. فقط یه‌احمق میتونه فکر کنه مه با نشستن و خوردن و خوابیدن و درس نخوندن، میتونه رتبهٔ خوب بیاره و زندگی درست درمون داشته باشه و چیزی که یه‌عمر آرزوشو داشته، به‌دست بیاره!
بدترین ویژگی‌ای که یه آدم میتونه داشته باشه دودل بودنه. آدم دودل، از یه‌جایی به بعد دیگه نمی‌فهمه که دودله. دودل بودن براش عادت میشه و دیگه کاریش نداره حقیقتاً. میخوام واسه اولین‌بار تو زندگیم قاطع باشم. میخوام خودِ آینده‌م ناراح
بسم الله الرحمن الرحیمبه نام خدایی که به آدم قدرت انتخاب دادقدرت داد تا انتخاب کنه میخاد برنده باشه یا بازندهمن به خاطر آینده ی پسر و دخترم میخام بجنگم تا پیروز باشممن بخاطر شاد کردن همسرم میخام بجنگم تا پیروز باشممن انتخاب میکنم برنده باشم چون خدا برنده ها را دوست دارهمن میخام پیروز باشم پس با تمام قدرت میجنگممیجنگم و برنده میشمقدرتمند میشم و موفق میشمبخاطر سربلندی بچه هامبخاطر اینده سازی بچه هام باید برنده باشممن پیروز میشم
این اسم و انتخاب کردم و فک کنم بار ها و بارها هم این اسم و انتخاب خواهم کرد«ماهی سیاه کوچولو» 
میخواستم مث اون باشم بجنگم، قوی باشم ، آرزو داشته باشم، شجاع باشم و به تلاشم ادامه بدم.
میخواستم از برگه بیام بیرون برم تا به اقیانوس برسم. 
ماهی سیاه کوچولو بهم بگو چرا شبیه تو نشدم؟ منم یه ماهی ام اما یه ماهی بیرون از آب داره ذره ذره جون میده
ماهی جون کاش بیای نجاتم بدی دستمو بگیری ببریم تا رودخونه تا دریا تا اقیانوس...
حدس می زنم / دلم می خواد
که الان مشهد باشی ...
شاید چون بیشتر از هر چیزی به مامن احتیاج داری و بس
کی بهتر از خود آقا واسه پناهت شدن خب؟
نمی دونم "دقیقا" و "به طور مشخص" چی بهم ریختت
گناه / اشتباه ت؟
نبودن من؟
تموم کردن من؟
اصلن ورود دوباره ی من به زندگیت؟
تفاوت دنیامون با هم؟
اشتباهات من؟
اشتباهات خودت؟
گذشته مون؟
کم و زیاد بودنمون؟
یا ...
شایدم همه ش خب !

چیزی که فقط حس می کنم باید بهت بگم و لازم می دونم که بدونی اینه که من بحران مشابهی رو گذروندم و "شا
لعنتیعذاب وجدان دارم
خانوادم خسته شدن.
و من دلم نمیخواد برای اینکه خودم خوش باشم یا جایی باشم که دلم میخواد ، اونا به زحمت بیفتن
مادامی که لذت من در گرو اذیت شدن اوناست نمیخوامش
دو راه دارم.یا خودم کامل مسئولیتش رو بپذیرم.یا برم.
سلام ای خاطرات کودکی ها
صدای داس  و آب و نان و بابا
تو را تابی نهایت دوست دارم
تو ای زیباترین میراث دنیا
تو یادم دادی پروانه باشم
برای بچه ها چون سایه باشم
مرا تا قله های عشق بردی
توگفتی با خدا همسایه باشم
تو ای با روح وجان من صمیمی
تو ای آموزگار. بهترینی
کنددر چهره ات گل آشیانه
کلید مشکلات سرزمینی
تو ای اموزگار سرزنده باشی
همیشه خرم و پاینده باشی
 
بسم الله الرحمن الرحیمبه نام خدایی که به آدم قدرت انتخاب دادقدرت داد تا انتخاب کنه میخاد برنده باشه یا بازندهمن به خاطر آینده ی پسر و دخترم میخام بجنگم تا پیروز باشممن بخاطر شاد کردن همسرم میخام بجنگم تا پیروز باشممن انتخاب میکنم برنده باشم چون خدا برنده ها را دوست دارهمن میخام پیروز باشم پس با تمام قدرت میجنگممیجنگم و برنده میشمقدرتمند میشم و موفق میشمبخاطر سربلندی بچه هامبخاطر اینده سازی بچه هام باید برنده باشممن پیروز میشم
امروز یه خانوم حدودا پنجاه ساله اومده بود، سی تی شکم و لگن داشت بعد تا اومد تو اتاق شالشو درارود وبا یه حالتی اومد که حس کردم قصد داره مانتوشو هم دراره، گفتم لازم نیست و اینا گف نه من نفسم میگیره بعد شالشو ک دیگ دراورده بود کارشناس خانوممون اومد گفت لازم نیس روسریتو دراری و فلان با لحن طلبکار گف من نفسم میگیره خانوم،حالا این کارشناسمونم مذهبی طوره داشت بهش توضیح میداد که شالتو بذار، جلوشو باز بذار اینم همینطور داشت میگف نهههه من نفسم میگیره
برایم عجیب است این حجم از بی معرفتی که در دنیایمان حاکم است،اما مگر مهم است وقتی رفیق با معرفتی به نام خدا بالای سرت ایستاده؟من این را فهمیده ام که چقدر حساب باز کردن روی آدم ها احمقانه است،روی حرف هایشان ،رفتارهایشان و حتی افکارشان...گفتم:خسته نشدی؟
گفت:از چی؟
گفتم:از این حجم از بدی بی پایان!
گفت:مگر مهم است!!!؟خودم خوب باشم کافیست!!!
یاد گرفتم خوب باشم حتی اگر بد باشند،کافیست بدانم،خوب بودن من می تواند بزرگترین تلنگر برای کسی باشد که مفهوم خو
منم مثل همه جنیفر لوپز عزیز رو با آهنگ های آپلیفتینگ و پارتی طورش میشناختم، تا اینکه با آهنگ Let it be me از ایشون آشنا شدم! دیشب که برای اولین بار با دقت  گوشش دادم از شدت عشق و احساسی که از متن و صداش می بارید دگرگون شدم :)) 
اگه یه زمانی از اعماق دهلیزها و بطن های قلبم عاشق یه نفر بشم،  شاید این اولین آهنگی باشه که بخاطرش بارها و بارها گوش کنم 3> 
 
 if right comes and you choose left &
I'll be the first to forgive
If heaven is a beautiful place 
but those gates don't have enough space 
and they lock you out, spare y
متن آهنگ هر وقت که بودی امیر تتلو
هر وقت که بودی همه چی قشنگ شد
تو الحق که خوبی
یک یک دو دو هشت
قلبم یه جوری میزنه واسه فقط تو
که عمراً بدونی
هر وقت که بودی همه چی قشنگ شد
هر وقتم نبودی ، نبودی رو ولش کن
عشقم جونم همه چیزم
بذار همه زندگیمو به پات بریزم
بذار شاعر شم شعرتو بنویسم
ادامه مطلب
روزی چند بار قربونت بشمو میشنوم از آدمای مختلف، از دوست، رفیق، هم اتاقی و بلاه بلاه، ولی دلم واسه هیچکس ضعف نمیره که تو. تو که میگی قربونت بشم اینطوری میشم که هوم، خب! :)) یه بار هم بهت گفتم، گفتم کلا تو فاز خدانکنه و این‌ها نیستم در ری اکشن این جمله اما خب واسه تو اینطوری میشم که خب. :دی
میگی قربونت بشم و دل من غش میره. اما خب دو جا بیشتر غش رفت
 کجا؟ اونشبی که نوشتی «قربون جنگیدنت بشم». و بذار اعتراف کنم که هزار بار خوندمش. و هی زمزمه کردم قربون ج
آرزوی من این است که دو روز طولانی در کنار تو باشم فارغ از پشیمانیآرزوی من این است یا شوی فراموشم یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشمآرزوی من اینست که تو مثل یک سایه سرپناه من باشی لحظه تر گریهآرزوی من اینست نرم و عاشق و ساده همسفر شوی با من در سکوت یک جاده
آرزوی من این است هستی تو من باشم لحظه های هوشیاری مستی تو من باشمآرزوی من این است تو غزال من باشی تک ستاره روشن در خیال من باشیآرزوی من این است در شبی پر از رویا پیش ماه و تو باشم لحظه ای لب دریاآ
بیزارم از همه چیز. واقعا بیزارم. این چه جهنمیه که داریم توش زندگی می‌کنیم؟ در ابعاد کوچیکتر بیزارم از جایی که هستم. که بیرون باید کشید از این ورطه رخت خویش به ولله. نباید جایی باشم که گه خاصشون من باشم. نباید جایی باشم که این همه بلاهت دورمو گرفته. خطرناکه اینجا، خطرناکه وقتی این توهمو بهم میده که خیلی خوبم. نیستم. 
لباسای رنگی رنگی و شاد بپوش.بهترین ساعت خواب 10 شب تا 4 صبحه، اما حتی اگه شب و دیر خوابیدی، صبح زود بیدار شو.زیر بارون راه برو! نترس از خیس شدن!بهترین صبحانه یه لیوان آب و بعد نیم ساعت خوردن مقداری میوه است.صبحانه ات رو ببر تو حیاط. بقیه رو هم صدا بزن بیان.فقط و فقط آهنگ هایی گوش کن که ملودی شاد و متن مثبت دارند.روزی چند دقیقه با یه آهنگ شاد و دلچسب برقص.توی حموم آواز بخون! آب بازی کن ، چه اشکالی داره؟!بی مناسبت برا خودت و دیگران کادو بخر!تلفن رو برد
پر از تشویش و نگرانیم. جنس این تشویش فرق داره. دارم بالا میارم.
یکی داره تو گوشم میگه حسین حسین حسین شهیدا. اون یکی داره اذان میگه. یکی دیگه داره یه داستان سورئال مینویسه. 
من خودخواه نشدم. عجیب نیست؟ عجیبه. این من نیستم. گفتم نگو، بخواب. داشت اذیت می‌شد، درد داشت، گفت حرف بزنیم. خیلی مهمه؟ من کثافت خیلی مهمم؟ چه گوهیم؟ بقیه چی؟ بس نیست؟ گوشیو بذار کنار کپه مرگتو بذار. چه زود سحریو خوردن تموم شد. سحریو تو گوشی خوردم. تو گوشی خوابیدم. مامان تو صفح
امشب همچی به بهترین شکل ممکن بین من و x تموم شد خیلی ام خوب من اینقدر جسمم خوشحاله ولی ناراحتم بخاطر اینکه پشت سرم حرفایی زده که واقعا جلوم چیزه دیگه میگفت !!
جلوم آیینه بودن و پشتم قیچی بودن برام مهم نیست مهم اینه که حالم خوب بشه برای خوب شدن حالم تلاش میکنم تا جایی که بتونم تا جایی که موفقیت برام رقم بخوره من کم نمیارم و دست از تلاش هم نمیکشم ...
خیلیا جلوم سنگ انداختن ولی من روی سنگا راه رفتم چون خودم خواستم وگرنه پرش کردن از روی سنگا راحت بود م
زمانی که تصمیم به دوباره نوشتن گرفتم، به تنها چیزی که فکر می‌کردم تخلیه افکار و ثبت بعضی از قسمت‌های زندگی‌م در یک وبلاگ بود. می‌تونستم به جای انتخاب وبلاگ، به سبک رایج این روزها پیج اینستاگرام داشته باشم. اوایل واقعا مردد بودم. از یه طرف می‌دونستم توی اینستاگرام می‌تونم خواننده‌های بیشتری در مدت زمان کمتری جذب کنم، می‌تونم بیشتر و زودتر دیده بشم و حتی شاید بتونم درآمد کسب کنم و وارد بازی لاکچری لایف و یه مقدار از خودت بگو و مخاطب رو ت
خب از اونجایی که میدونین من زندگی رو خیلی دوست دارم
و کاش بشه قبل مرگم کارایی که میخواستم همیشه انجام بدم رو انجام داده باشم
خب اینم لیست من
1. توی هر زمینه ای که حالا کنکور منو واردش میکنه تلاشمو کرده باشم و آدمی شم که به خودم افتخار کنم
( میخواد زبان باشه میخواد هنر باشه میخواد پیراپزشکی یا ... باشه )
2. مستقل شده باشم و خونه ای مطابق سلیقم و ماشین داشته باشم با یه سگ یا گربه خونگی
3. به زبان های انگلیسی و ( آلمانی یا فرانسوی ) و اسپانیایی تسلط داشت
حاجی می‌گفت موقع ساختن آپارتمان یک روز با معمار قرار داشتم برای اندازه‌گیری و لیست وسایل لازم، آمد و کمی صحبت کردیم و لیست کرد، زمانی که می‌خواست برود، پرسید:_آقای "ر" خونه برای خودته؟
_چطور؟
_ ببین اگه برای خودته و خودت می‌خوای توش بشینی مثلا حداقل ۲۰۰ تا میلگرد کلفت بذار، اما اگه می‌خوای فقط بسازی و بفروشی می‌تونی میلگرد‌هاش رو کمتر بذاری، مثلا به‌جای ۲۰۰ تا میلگرد ۱۵۰ تا بذار!
_ حالا من یا یکی دیگه، چه فرقی داره؟
_ میگم یعنی اگه برای خو
سه شب است که نمی‌توانم درست و حسابی بخوابم. خوانده بودم که وقتی خوابت نمی‌برد، در خواب کس دیگری بیداری. یعنی رفته‌ای در خواب یک بنده‌خدایی.کابوس یا رویایش شده‌ای. 
سه شب است که کابوس یا رویای کسی شده‌ام. 
دلم می‌خواهد که این سه شب در خواب تو بیدار بوده‌ باشم. 
دقیق‌تر بگویم دلم می‌خواهد این سه شب را رویای تو بوده باشم. 
مثلا با یک لبخند در خوابت بر بالینت بیدار بوده‌ام و تو را نوازش می‌کرده‌ام. 
یا مثلا کنارت بیدار نشسته بوده‌ام و یک ق
دانلود آهنگ پازل بند حریص
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا حریص از پازل باند
بهترین کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ و لینک مستقیم و پخش آنلاین و متن ترانه کامل از سایت عاشقانه ها
Download New Song Puzzle Band Harris
متن آهنگ حریص پازل بند
دیگه باید بری اگه حال دلمون بده آخه مگه این رابطه چه گلی به سرمون زده بیا دیگه باور کن بینمون هیچ حسی نیست این تاثیر داروی بی حسی نیست ما زبون همو بلد نشدیم آخر
نیستمت شاید نکنی باور مرگ یه بار شیون یه بار
سخته ولی برو منو راحت بذار نشد که بشه خ
خب عرضم به حضور عنبرتون 
وای تا گفتم عنبر یه خاطره یادم اومد
آقا خط اول میخواستم بگم قرار بود یه پست بزنم ولی پست پیدا نشد که یهو گفتم عنبر    یه خاطره یادم اومد ...  اومدم از عنبر بگم  که دیدم +10   از خیر اونم گذشتم خلاصه امشب شب ما نبود شانس با ما یار نبود تف به این وضع یعنی حتی کوچکترین یار و یاوری برای من نمونده :/
_____________________
یه آقا هست در محل کار سیبیلای چنگیز میبینه انگار کابل شارژ دیده 
همیشه برام سوال بود که تو که هیچ وقت شارژ نداری کیفم ب
کداممان بیشتر مقصر بودیم؟ من که موقع شانه کردن موها جیغ و داد می کردم ( و میکنم ) و اجازه نمی‌دادم مامان موهایم را شانه کند؟ یا مامان که به جای آرام شانه کردن، راه حل را در کوتاه کردن دائمی موهایم می دید؟ نتیجه یک چیز بود. موهای قارچی و مصری در تمام دوران کودکی. دایی‌ام می‌گفت : یه کاسه استیل بردار بذار رو سرش زیرشو قیچی کن. مصری دیگه چه صیغه ایه. به نظر من هم منطقی می آمد. 
بعد انگار عادت کردم. خودم داوطلب می‌شدم برای آرایشگاه رفتن. هربار یک بها
بعد از مدت ها اومدم اینجا تا بگم خسته شدم از این رنج کثافتی که ناشی از فرار من از انسان بودنه.
من دیگه نمیخوام فیلسوف باشم؛نمیخوام خدا بشم.
دیگه نمیخوام بیشتر بدونم.هیچ چیز رو نمیخوام بیشتر بدونم.
من میخوام یک انسان ساده باشم.یک homo sapien.
میخوام حس کنم.میخوام هر آنچه که هستم رو ابراز کنم.
میخوام یک هنرمند باشم.
شاید خواننده،شاید یه بازیگر،شاید حتی نویسنده یا شاعر...
فقط دیگه نمیخوام از انسان بودنم،از محدودیت هام،از نیازهام فرار کنم.
دیگه نمیخوا
قابل توجه کسانیکه از کربلا جاموندید و از امام حسین علیه السلام گله مندید....
✳️روزی شاگرد امام صادق علیه السلام نزد ایشان آمد وپرسید: مطیع امر امام یعنی چی؟
امام سیبی را که در دست داشتند به دونیم مساوی تقسیم کردند وجلوی شاگردشان گذاشتند وفرمودند:
نیمی از این حلال ونیمی حرام است!
‼️شاگرد با تعجب پرسید چرا؟!
امام فرمودند :
کسی که مطیع امر امامش باشد هر چه را امام بگوید بی چون وچرا وبدون شک میپذیرد، اگر تو مطیع واقعیه امامت باشی نباید شک کنی وب
یه روز مسؤول فروش، منشی دفتر و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند. یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و غول چراغ ظاهر می شه. غول میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم…
منشی می پره جلو و میگه: اول من ، اول من!… من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم … پوووف! منشی ناپدید می شه…


ادامه مطلب
بعد از مدت ها اومدم اینجا تا بگم خسته شدم از این رنج کثافتی که ناشی از فرار من از انسان بودنه.
من دیگه نمیخوام فیلسوف باشم؛نمیخوام خدا بشم.
دیگه نمیخوام بیشتر بدونم.هیچ چیز رو نمیخوام بیشتر بدونم.
من میخوام یک انسان ساده باشم.یک homo sapien.
میخوام حس کنم.میخوام هر آنچه که هستم رو ابراز کنم.
میخوام یک هنرمند باشم.
شاید خواننده،شاید یه بازیگر،شاید حتی نویسنده یا شاعر...
فقط دیگه نمیخوام از انسان بودنم،از محدودیت هام،از نیازهام فرار کنم.
دیگه نمیخوا
توی همین زندگی کوتاه تا الان، چهار یا پنج تا تجربه به دست آوردم که خیلی کلیدیه؛ البته شاید بشه گفت به همون نسبت که ما چیزی نیستیم و کاره‌ای نیستیم توی عالم، تجربه‌هامون هم خرد و کوچولو موچولوئه و اما وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم فلان مسئله رو خوبِ خوب می‌فهممش و قشنگ نشسته به جونم، می‌فهمم آهان این دریافت من از زندگیه.
 
حالا فکر کردید همه‌ش رو الان لیست می‌کنم؟ حاشا و کلا :)) به این ارزونی‌هام نیست.
 
یکیش اینه که برای آدم عصبانی نباید خورا
پیش از آنکه واپسین نفس را بر آرمپیش از آنکه پرده فرو افتدپیش از پژمردن آخرین گلبر آنم که زندگی کنمبر آنم که عشق بورزمبرآنم که باشمدر این جهان ظلمانیدر این روزگار سرشار از فجایعدر این دنیای پر از کینهنزد کسانی که نیازمند منندکسانی که نیازمند ایشانمکسانی که ستایش‌انگیزندتا در یابمشگفتی کنمباز شناسمکه‌امکه می‌توانم باشمکه می‌خواهم باشم؟تا روزها بی‌ثمر نماندساعت‌ها جان یابدلحظه‌ها گران‌بار شودهنگامی که می‌خندمهنگامی که می‌گریمهن
خیلی چیزارو نمیفهمم، یکیشون وجود خودمه. امروز هوا خوبه از همون هواهایی که میخوام، پس چرا حالم خوب نیست، چرا اونطوری که باید باشم نیستم؟ 
من زیاد ذهن خودمو درگیر مسائل میکنم، خیلی زیاد بازم، باید بسته باشم، بسته باشم و اجازه ندم هرچیزی به درونم نفوذ کنه، باید مواظب خودم باشم، مگه من جز خودم کیو دارم، باید مواظب خودم باشم. نباید مسائل و اتفاقای دوروبرم رو زیاد جدی بگیرم، باید به فکر خودم باشم، باید رو خودم حساب باز کنم. باید همونطوری زندگی کن
دوست دارم انقدر پول داشته باشم که برم چندتا مغازه یه عالمه کاکائو با برندهای مختلف(شکلات نه ها) بخرم بدون هیچ دغدغه ای بدون اینکه نگران باشم پولش چند میشه یا باید صرفه جویی یا پس انداز کنمبدون اینکه اصلا ب این فکر کنم که چند میشه یه عالمه کاکائو داشته باشمو بشینم بخورم و از ترس تموم شدنش تو یخچال کنار نزارم
اون روزی که گفت دلش رفته و برنگشته ، یهویی عجیب دلم پیچید تو هم ! ترسیدم براش... ترسیدم که دوباره گرفتار بشه ،دوباره همه زندگیش محدود بشه ،دوباره وابسته بشه، دوباره اشتباه کنه... میخواستم بهش بگم که کلی میترسم که دوباره لبخند با صورتت قهر کنه . میخواستم بزنم پس کله اش و بگم مرررد! به خودت بیا !
ولی هیچی نگفتم... فقط گفتم مواظب خودت باش . باشه ؟ مسلک مرغ زیرک رو الگو کن...
حالا امروز وارد کتابخونه که شدم دیدم رو بساطش خوابش برده . رفتم کنارش بیدار شد. ج
یه بادکنک رو پر از آب میکنیم و به زور می چپونیم توی یک جعبه ...
یه سگ گرگی رو قلاده می زنیم و تربیتش میکنیم تا دست بده ...
یه بچه را که داره اذیت میشه و میخواد داد بزنه که بابا منو نبوس هی سقلمه می زنیم که ای داد بده زشته بذار ببوستت خب ...
دخترمون میخواد وسط خیابون کرکره خنده سر بده . میگیم ای وای زشته مردم چی میگن ...
پسرمون میخواد بجای لباس مجلسی با تیشرت و جین بره عروسی.  میگیم وای آبروم رفت ...
کلا به همه میگیم اونی نباش که هستی چون مموش و حرف گوش کن و
دوست دارم در جمع باشم.دوست دارم در تمام این جمع‌ها باشم.دوست دارم که دوست‌هایی داشته باشم و تنها نباشم.
تلاش می کنم.تلاش می کنم و باز هم تلاش می کنم.
در نهایت روزی موفق خواهم شد.روزی مثل این‌ها می شوم و در آن روز من تنها کسی خواهم بود که می‌دانم رنگم اینجا ناشناخته‌ست.
متن ترانه حمید علائی به نام دردونه قلبم

بذار تماشات کنم من با همه وجودمحس می کنم که بی تو اصلا خودم نبودمشبیه آدمای تو قصه ها میمونیحرفای این دلم رو نگفته تو میدونیدردونه قلبم من با همه احساس دلم از تو می خونمقدر همه محبتات رو من میدونم خوب میدونمچشم نخوری عزیزم عجب چشمایی داریهرچی بگم باز کمه راست راستی حرف نداریتعریفی هستی والا مثل یه ماه کاملیه لحظه بی تو باشم طاقت نداره
 
 
منبع : سایت نکست وان موزیک
⚡️ عبارات و اصطلاحاتی در نحوه‌ی تعارف در باز پس‌گیری پۊل در زبان گیلکی:
بنه (=باشه، بمۊنه) bane
پۊل بنه تی ور
(فارسی: پۊل باشه پیشِت)
قابل ندأره (=قابل نداره)
تی قابل' ندأره
(فارسی: قابل تو رو نداره)
بدأر (=داشته باش)
بدأر تره لازم بۊنه
(فارسی: داشته باش لازمِت می‌شه)
دنی تی جیف (=بذار تو جیبِت)
نخأنه، دنی تی جیف
(فارسی: نمی‌خواد، (پول رو) بذار تو جیبِت)
مثال:
➖ علی، بیه تی پۊل که مره هدأ بی. تی دس درد نؤکۊنه.
➕ خواهش کۊنم، «بنه» تی ور!
➖ معرفت ٚ قۊر
همیشه دوست داشتم از آن آدمهایی باشم که قلمبه سلمبه حرف می زنند  .‌از آنهایی که خوب بلدند شق و‌رق بایستند و نگاهشان نافذ باشد ...از بچگی دوست داشتم بلد باشم سوتی ندهم ، تپق نزنم و سخنرانی خیره کننده داشته باشم
اما نشد‌... نمی شود ... چون من برای نمک پرانی های جذاب و ساده بودنم به دنیا آمده ام
چون من ساده می پوشم و‌ ساده حرف میزنم وساده نگاه  میکنم ‌
چون رسم زندگی من ، سوتی دادن است !!
اما هر چه که باشم خودم هستم و لبخندم طبیعی است ..
خیلی وقت است که د
حرفت را راحت بزنبی دلواپسی بپوشهر جا هم که خواستی قدم بذار هر وقت دلت خواست به آب بزنهر حیوانی را هم که خوشت آمد بغلش کن،مهم نیست گاو باشد یاگاو زاده یا پرنده ،فقط نگران چشم های دنبال کننده نباش.
ببین، تا بوده همین بوده،قضاوت ها نا تمام اند و پشیمانی ها بی پایان.توی پروفایلت، خودت باشتگ شلوارت را بعد ِ خرید بکنکفش نو را همانجا بپوش و بیا بیرونساندویچت را دو‌نونه با خیارشور اضافه دستت بگیر و توی خیابون در حالی که به گردنبندهای چشم نواز طلاف
دانلود آهنگ جدید هیوا قصه خیالی
Download New Music Hiva gheseye khiali
آهنگ جدید هیوا بنام قصه خیالی
سرمو بذار رو شونت توی قصه ی خیالی بذار تا عطر تن تو بپیچه توو این حوالی
سرمو بذار رو شونت که یه عمره بیقرارم همه دلتنگیمو میخوام روی شونه هات بذارم
 
ادامه مطلب
چرا مادر زن ها انقدر دومادشون رو دوست دارن؟ خیلی عجیبه ! یه ذوق و شوق عجیبی دارن برا دوماد، قبل از اینکه بخواد بیاد پا میشن با شوق همه جارو مرتب میکنن، غذاهایی که صد سال یبار میپزن بار میذارن، به دختر تشر میزنن که برو به خودت برس، هی میپرسن کجاست؟ پس چرا نمیاد؟احساس میکنم عقب گرد میزنن به دوران جوونی خودشون، شوق و ذوق های خودشون، یا شاید شوق و ذوق هایی که اون موقع تو دوران عقد کردگی خودشون از ترس چشم غره های باباها سرکوب میشد حالا میاد رو!
نمید
سلااااااام :)
من این روزا حال روحی خیلی خوبی دارم، وقتی به خودم نگاه میکنم متوجه میشم این خواست من بوده ک خوب باشم، خوشحال باشم :) من خواستم خوب باشم و خوب شدم :)
شادی رو ما بوجود میاریم، این ماییم که انتخاب میکنیم حالمون چطور باشه، از وقتی انتخاب کردم خوب باشم، حملات عصبیم کمتر شدن و بیماریم کنترل شده، این خودش به نوعی معجزست :)
من تلاش میکنم برای خوب بودن، هر روز در تلاشم، هر روز به طور مداوم به خودم یادآوری میکنم تا خوب و قوی باقی بمونم :)
مرسی
امروز فهمیدم پولی که قراره برای کارم بگیرم خیلی کمتر از اون چیزیه که انتظارش رو داشتم . خیلی زیاد نبود اما چون اصلا انتظارش رو نداشتم ، بد جوری خورد تو برجکم . رو حال و هوام و نمازم تاثیر گذاشت اصلا :( داشتم با خودم فکر می کردم با مرگ می خوام چیکار کنم که قراره همین طور غیر منتظره تمام دنیا رو ازم بگیرن ...
+ برام خیلی مهمه که پسرم بهم به عنوان یک تکیه گاه نگاه کنه . این که کنارم احساس امنیت کنه . این که وقتی دستش رو میگیرم انگار که دیگه هیچ چیز نمی تو
صداهه برگشته. 
با همون هلوی لعنتی توی دستش که نمی‌دونم این موقع سال از کجا گیرش آورده. 
یه گاز بزرگ به هلوش می‌زنه. می‌گه سولویگ، تا کی؟ بس کن! فکر می‌کردم دفعه پیش که باهات حرف زدم آدم شدی، اما معلومه که این طور نبوده. آروم می‌گم مگه چی کار ک... داد می‌زنه که چی کار کردی؟ خودت هم می‌دونی سولویگ! بهت گفته بودم خودتو دست بالا نگیر، گفته بودم این قدر تلاش نکن، گفته بودم فکر نکن خیلی خفنی و از پس هر کاری بر میای! نگفته بودم؟ بیا، اینم نتیجه گوش ند
یارحمان 
داستان از اونجایی شروع شد که سکوت کردیم ، گفتیم عیبی نداره بذار اینجوری حرف بزنه 
ناراحت شدیم گفتیم حالا بذار اون از ما دلخور نباشه ، بذار دلِ اون نشکنه 
غافل از اینکه نفهمیدیم کوتاهی کردن در مقابل بعضی آدم ها زیادی پُرو شون میکنه 
زیادی فکرمیکنن که جایگاه شون نسبت به بقیه بالاتره ! 
مامان همیشه با بقیه نسبتا فروتن و افتاده حال تره ، انگار بلد نیست بد باشه 
اما میدونی با بعضیا باید سنگین باشی ، سنگین نگاه کنی تا بفهمه ما هم بلدیم 
ا
می خوام بنویسم و نمی دونم چرا دستم به نوشتن نمیره ... یعنی نمی دونم چی بگم ... چی بگم که مبادا آرامش خیال کسی رو به هم نریزه ...
گاهی توی زندگی آدم به آرامشی می رسه که وصف ناپذیره ... مثل آرامش یه دریای عمیق ... مثل آبی آسمون ... دریا موج های ریز داره ... آسمون هم ابرهای پر و پخش داره ... ولی جنس دنیای تو از جنس آرامشه ... بذار راحت باشم و حال و هوات رو توصیف کنم ... چشم می دوزی به خط افق ... جایی که دریا و آسمون به هم وصل شدند و معلوم نیست آبی کدوم پر رنگ تره ... نفس
در حالی که دارم به خودم لعنت میفرستم که به عقاید دیگران احترام بذار، یواشکی حرص میخورم که چطور یه عده افسانه های دینالیزه!  [ دین +alized] رو باور میکنن؟! اسم دین که میاد انگار مهر ساکت شو روی مغز و منطق شون میخوره، حتی اگه به محدود شدن و محدودتر شدنشون ختم بشه... 

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

C Movie